اواز یک چلچله در مرگ من.
شاید لبخند تو باشد.
لبخندی که در زیر مشکی پوشت به کفنم خواهی زد.
کفنی که به یاد تو دوختم.
تا تو مرا در قامت یک قامت ببینی.
نه در تجسم یک تابوت..!
به اعتبار چه آیینه ای، عزیز دلم
به هرکه می رسی از اشک و آه می گویی
دلم به نیم نگاهی خوش است، اما تو
به این ملامت سنگین، نگاه می گویی؟
نظرات شما عزیزان: